ریحانه جوون ریحانه جوون، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره
بابا یوسفبابا یوسف، تا این لحظه: 34 سال و 14 روز سن داره
مامان شقایقمامان شقایق، تا این لحظه: 31 سال و 1 ماه و 21 روز سن داره

◕ ‿ ◕کلبه ایی چوبی از خاطرات باهم بودن◕ ‿ ◕

روز مادر....

     یادش بخیر پارسال ریحانم تو شکمم بود پارسال خدا به من روز    مادر یه گوهر گرانبها داد و گفت توی این روز یه گوهری میدم که    باید حفظش کنی اونموقع هم هنوز ارزش این گوهر رو نمیدونستم    اما الان که اومدی پیشم میفهمم که ارزشت خیلی بالاست چون    پاکی پاک پاک خوش بحالت     امروز روز خانوم حضرت فاطمس روز زن روز مادر        حالا امسال خودت و وجودت پیشمی کی میشه تو بیای و بگی     روزت مبارک مامانی و برام چیزی بیاری و منم ذوق کنم و تو رو     تو بغلم بگیرم همش...
31 فروردين 1393

رفتن به سیرک...

               تولد بابایی 26 فروردینه اما تاریخ سیرک رو من 28 گرفتم اخه 26   نداشتش بالاخره روزش رسید و ما هم 3 تایی رفتیم اونجا اما به   بابایی گفتم میخوایم بریم سیرک اونم انقدر خوشحال شدش که ....   همش میگفت تو یه کارایی میکنی که ادم ازین سوپریزا خیلی خوشش   میاد منم قند تو دلم اب شدش مامانی تازه تصمیمی که واسه سالگرد   ازدواجمون داشتم یعنی همون سوپریز بیشتر شدش   بالاخره باترافیک وشلوغی که میرسیم یا نه خودمون رو رسوندیم تازه   باید تو صف می ایستادی تا کدایی که بهمون اس ام اس دادن رو تایید ...
31 فروردين 1393

تولد بابایی

     سلام دختر کوچولوم میخوام از نقشه هایی که تو    سرم دارم برات بگم اخه چند وقت دیگه تولد بابایی    هستش من هم میخوام یه جوری امسال رو از سالای    دیگه متفاوت تر بگیریم نمیدونم چی بگیرم یا نگیرم اما   همش نباید که  طرف مقابلت رو با چیزی خوشحال کنی   امسال میخوام چیزی نگیرم و یه جای قشنگ ببرمش تو  فکرمه ببرمش سیرک خوبه؟ به نظرم باید خوب باشه چون  تا حالا نرفته و منم نرفتم باید جالب باشه تازشم اصلا تو فکرشم نمیره که همچین جایی ببریمش بالاخره باید برم رزوش کنم و جا بگ...
31 فروردين 1393

اولین قهقهه......

           سلام ریحانه جونم الهی قربونت بشم شما برای اولین بار تو      خونه مامانجونی قهقهه زدی من یهو گفتم پیسسسسسسس      دیدم قهقهه زدی با یه کلمه ساده وای نمیدونی چقدر خوشحال      شدم دوئیدم تا شیرینکاریت رو به مامانجونی و دایی نشون بدم      اونا هم خیلی خوشحال شدن و کلی ذوق کردن و میخندیدن اما     بابایی وباباجونی پیشمون نبودن تا اوناهم ببینن                     ...
31 فروردين 1393

عیدی....

  جیگر مامان چطول مطوله میخوام بگم امسال عیدی چی گرفتی بگم؟ خوب مامان وبابا بهت هیچی ندادن اما خب شرایطش نبودش اما قول میدم برات یه چیزی بگیرم                                                           از طرف فامیلای مامانی مامانجونی و باباجونی مامان بهت ربع سکه دادن دایی هم بهت ازین لباس 3 تیکه ها دادش خوشملم هستش ...
19 فروردين 1393

مادربزرگ مامانی

      سلام مامانم میخوام یه چیز غم انگیز برات بگم میخوام بگم     مادربزرگ مامانی از پیشمون رفت تو اسمونا رفت پیش خدا     مامانجونی ما رو تنها گذاشت مامانجونی یه چند روزی رفتش     تو کما و بعدشم 3 روز به عید رفت پیش خدا نمیدونی چقدر تو     رو دوست داشت همش میگفتش ریحانه جانم کی میاد من     ببینمش هرموقع میرفتیم پیشش کلی قربون صدقت میرفت     کاش امسال عید پیشمون بودش انقدر دوست داشت ما 3 نفری     بریم خونش عید دیدنی همش میگفت شما بیاین خونمون تازه  &nb...
7 فروردين 1393

عیدت مبارک

  عیدت مبارک مامانم امسال اولین ساله برای شما قربونت برم    اما وقتی مامان بزرگ رفتش امسال اصلا عید نداشتیم ببخشید    اصلا حتی درست و حسابیم عید رو بهت تبریک نگفتم کلی چیز    اماده کرده بودم برا سفره هفت سین اما خب نمیشد بچینمشون    بعدشم دیگه حال و حوصله ای نبودش بجاش سال دیگه قول میدم     برات بترکونم و جبران کنم امسال هیچی نگرفیم فقط وسایلاش     رو حاضر کردیم             حالا بزار برات سفره هفت سین رو اینجا بچینم بزاربرات تخم مرغا...
7 فروردين 1393

3 ماهگی

              سلام مامان سلام نفسم الهی قفونت بشم که بزرگتر       شدی و خانوم تر شدی و جیگر تر شدی 1 ماه دیگه بزرگ       شدیا این ماه وقت اتلیه داریم باید بریم کلی عکس خوشمل       خوشمل بندازیم تازشم باید فیلم زایم ان رو هم از بیمارستان       بگیریم تازشم این ماه تولد مامانه ها تولدمم       مبارک باشه کی بزرگ میشی و خودت بیای بگی مامانی       تولدت مبارک منم کلی قربون صدقت برم تو هم خود...
6 فروردين 1393

2 ماهگی

         سلام مامانم انقدر وقتم رو پر میکنی که فرصت نوشتن       ندارم حتی وقت نمیکنم غذا بزارم اخه بغلی شدی       حالا همه فکر میکنن من بغلیت کردم نه خودت دوست داشتی       از اول تو بغل باشی کلا با راه رفتن و تو ماشین بودن خوابت       میبره تو 2 ماهگیت اتفاق و ... نیوفتاد       فقط شما یکمی ناز داری به پوشکای ایرانی حساسیت نشون      میدادی منم پوشکت رو عوض کردم و برات پمپرز گرفتم تاحالا   &n...
6 فروردين 1393
1